کتابی که امروز میخوایم براتون معرفی کنیم، نمایشنامهای هست که تنسی ویلیامز اون رو نوشته و داستان یک خانواده سه نفره رو روایت میکنه. بیشتر داستان در مورد لورا، دختر خانواده و مسائلی که در زندگیش داره هست. این نمایشنامه از آثار مشهور ادبی جهانه و “اینجا بدون من” ، فیلمی که بهرام توکلی در سال ۱۳۸۹ اون رو ساخت، هم اقتباسی از این نمایشنامهی بی نظیره.
ادامه این مطلب از وبگاه #رنگی_رنگی را در این لینک ببینید.
در "لانتوری" هم این بازیگران اصلی "عصبانی نیستم" یعنی باران کوثری و نوید محمدزاده هستند که حضور دارند.
داستان "لانتوری" درباره پسر جوانی است از طبقه پایین اجتماع که عاشق دختری روزنامهنگار میشود و البته که این عشق سرنوشتی تراژیک را برای دختر رقم میزند چراکه پسر جوان و خودخواه که نمیتواند به وصال محبوب برسد بر صورت وی اسید میپاشد و البته همین اسیدپاشی است که ادامه ماجرا را شکل میدهد…
درمیشیان اینجا سبکی مستند-ژورنالیستی را برای روایت برگزیده و با تقطیعی متکی بر سه عنصر عکس، صدا و موسیقی کوشیده کاری کند که مخاطب با تمام وجودش شومی اسیدپاشی را درک کند.
اسیدپاشی هرچند گره اصلی "لانتوری" را میافکند و زیربنای درام است اما این گره مجالی است برای بررسی یک دوقطبی میان اسیدپاش و او که به صورتش اسید پاشیده شده!
سبک مستندوار فیلم کمک میکند که کارگردان ایدهها و نظراتی که درباره هر دو پرسوناژ اصلی وجود دارد را از زبان کاراکترهایی بیان کند که از دور یا نزدیک با یکی از طرفین حشرونشر داشتهاند؛ کاراکترهایی که از مردی ظاهرالصلاح گرفته تا بانوی انتلکتوئل مآبی که سیمایش یادآور یکی از فیلمسازان زن مشهور وطنی است را دربرمیگیرد.
ادامه این مطلب از وبگاه #زندگی_آنلاین را در این لینک ببینید.
انتخاب در میان فیلم های عاشقانه در سطح سینمای جهان انتخاب دشواری است، اما بعضی از این فیلم ها سال هاست که در خاطرات مخاطبان جهانی ماندگار شده اند و هر گاه حرف از عشق به میان می آید، از این فیلم ها نامی برده می شود. این هشت فیلم که در این گزارش به معرفی آن پرداختیم از برترین و تاثیرگذارترین فیلم های عاشقانه سینمای جهان هستند؛ فیلم هایی که در بسیاری از مجلات، سایت های معتبر و نظرسنجی ها رتبه نخست را کسب کرده اند.
کازابلانکا
بر باد رفته
سابرینا
بلندهای بادگیر
تعطیلات در رم
رومئو و ژولیت
داستان عشق
دختر خداحافظی
ادامه این مطلب از وبگاه #سینما_خبر را در این لینک ببینید.
قهرمان؛ نیاز هر سینمای داستان گو است که اصالت را پیش از هر چیز به مخاطب خود می دهد و میزان گستردگی مخاطبانش ملاکی بر اثرگذاری و کارکرد درست فیلم در انتقال پیام است که همانا کارکرد و رسالت اصلی رسانه است. اما پیش از این مهم، قهرمان نیاز یک ملت و به نوعی نیاز و خاستگاه یک اجتماع آرمان گرا و کمال نگر است.
قهرمان که آمال یک ملت را تجلی می بخشد و به آن ساحتی عینی می دهد که از دل آرزوها و آرمان های جمعی یک ملت برخاسته، بی شک نقش عمده ای در تحقق این اهداف جمعی مشترک میان هر ملتی است.
در این میان، یکی از جلوه گاه های اثرگذار قهرمان در تجسم صوری آن که بی واسطه می تواند نبض مخاطب و ملت را در دست گیرد و او را با همذات پنداری دیالکتیکی با خود تا میعادگاهش همراه سازد، ساحت سینما و ادبیات نمایشی داستان گوست.
نقش سینما در تجلی قهرمان بسیار اساسی است تا آنجا که در این باره، بسیار نوشته اند و تحلیل ها ارائه داده اند. از سویی دیگر، تاریخ هر ملت بستر و مأمنی است برای تبلور و رشد قهرمان هایی حقیقی که در زمان خود نوستالژی قهرمانان اسطوره ای را تحقق می بخشند. حال اینکه رسانه ها، و صاحبان قدرت رسانه و فرماندهان اذهان عمومی تا چه میزان در تحقق این آرمان در ذهن و دل و جان یک ملت نقش دارند مسأله ای است که خود به تحلیلی جدا نیازمند است.
ادامه این مطلب از وبگاه #سینما_پرس را در این لینک ببینید.