فیلم مستقل «شبگرد» را تماشا کنید!

در اواخر دهه‌ی ۱۹۷۰ و اوایل ۱۹۸۰ گرایشی در فیلم‌سازی آمریکایی پدید آمد که در آن از سبک و فضای فیلم‌های نوآر تقلید می‌شد تا جنبه‌های نامطلوب و تلخ جامعه به نمایش در آورده شود. (اصطلاح «فیلم نوآر» هم به مجموعه‌ای فیلم‌های سیاه و سفید اختصاص دارد که فضاهایی تاریک و داستان‌هایی بدبینانه را به تصویر می‌کشیدند و بیشتر در دهه‌ی ۱۹۴۰ رواج داشتند.) فیلم‌های نوآر و دسته‌ای از فیلم‌های نئونوآر (از قبیل «هفت» و «باشگاه مشت‌زنی» به کارگردانی فینچر) داستانی پر پیچ و خم داشتند و گاه پر از نقاط عطف شگفت‌انگیز بودند. اما در سال‌های اخیر از آن داستان‌های پر پیچ و خم خبری نیست و فیلم‌های نئونوآر گرایش به سادگی پیدا کرده‌اند. هرچند جهان‌بینی سیاه این فیلم‌ها همچنان حفظ شده است.

فیلم «شبگرد» یکی از فیلم‌های دسته‌ی اخیر است. داستانی ساده و سرراست دارد و حرفش را مستقیم می‌زند. البته نه به شکلی زننده که نشود قبولش کرد، بلکه چنان صریح و بی‌پرده که راه فراری باقی نمی‌گذارد.

ادامه این مطلب از وبگاه #چی را در این لینک ببینید.


نگاه سینما به مقوله اسیدپاشی

در "لانتوری" هم این بازیگران اصلی "عصبانی نیستم" یعنی باران کوثری و نوید محمدزاده هستند که حضور دارند.

داستان "لانتوری" درباره پسر جوانی است از طبقه پایین اجتماع که عاشق دختری روزنامه‌نگار می‌شود و البته که این عشق سرنوشتی تراژیک را برای دختر رقم می‌زند چراکه پسر جوان و خودخواه که نمی‌تواند به وصال محبوب برسد بر صورت وی اسید می‌پاشد و البته همین اسیدپاشی است که ادامه ماجرا را شکل می‌دهد…

درمیشیان اینجا سبکی مستند-ژورنالیستی را برای روایت برگزیده و با تقطیعی متکی بر سه عنصر عکس، صدا و موسیقی کوشیده کاری کند که مخاطب با تمام وجودش شومی ‌اسیدپاشی را درک کند.

اسیدپاشی هرچند گره اصلی "لانتوری" را می‌افکند و زیربنای درام است اما این گره مجالی است برای بررسی یک دوقطبی میان اسیدپاش و او که به صورتش اسید پاشیده شده!

سبک مستندوار فیلم کمک می‌کند که کارگردان ایده‌ها و نظراتی که درباره هر دو پرسوناژ اصلی وجود دارد را از زبان کاراکترهایی بیان کند که از دور یا نزدیک با یکی از طرفین حشرونشر داشته‌اند؛ کاراکترهایی که از مردی ظاهرالصلاح گرفته تا بانوی انتلکتوئل مآبی که سیمایش یادآور یکی از فیلمسازان زن مشهور وطنی است را دربرمی‌گیرد.

ادامه این مطلب از وبگاه #زندگی_آنلاین را در این لینک ببینید.


این فیلم های عاشقانه را باید ببینید.

انتخاب در میان فیلم های عاشقانه در سطح سینمای جهان انتخاب دشواری است، اما بعضی از این فیلم ها سال هاست که در خاطرات مخاطبان جهانی ماندگار شده اند و هر گاه حرف از عشق به میان می آید، از این فیلم ها نامی برده می شود. این هشت فیلم که در این گزارش به معرفی آن پرداختیم از برترین و تاثیرگذارترین فیلم های عاشقانه سینمای جهان هستند؛ فیلم هایی که در بسیاری از مجلات، سایت های معتبر و نظرسنجی ها رتبه نخست را کسب کرده اند.

کازابلانکا

بر باد رفته

سابرینا

بلندهای بادگیر

تعطیلات در رم

رومئو و ژولیت

داستان عشق

دختر خداحافظی

ادامه این مطلب از وبگاه #سینما_خبر را در این لینک ببینید.


«ایستاده در غبار» تجلی اسطوره زمان ما/ قهرمانی که مهدویان تصویر می کند گویی حیاتی جاویدان دارد.

قهرمان؛ نیاز هر سینمای داستان گو است که اصالت را پیش از هر چیز به مخاطب خود می دهد و میزان گستردگی مخاطبانش ملاکی بر اثرگذاری و کارکرد درست فیلم در انتقال پیام است که همانا کارکرد و رسالت اصلی رسانه است. اما پیش از این مهم، قهرمان نیاز یک ملت و به نوعی نیاز و خاستگاه یک اجتماع آرمان گرا و کمال نگر است.

قهرمان که آمال یک ملت را تجلی می بخشد و به آن ساحتی عینی می دهد که از دل آرزوها و آرمان های جمعی یک ملت برخاسته، بی شک نقش عمده ای در تحقق این اهداف جمعی مشترک میان هر ملتی است.

در این میان، یکی از جلوه گاه های اثرگذار قهرمان در تجسم صوری آن که بی واسطه می تواند نبض مخاطب و ملت را در دست گیرد و او را با همذات پنداری دیالکتیکی با خود تا میعادگاهش همراه سازد، ساحت سینما و ادبیات نمایشی داستان گوست.

نقش سینما در تجلی قهرمان بسیار اساسی است تا آنجا که در این باره، بسیار نوشته اند و تحلیل ها ارائه داده اند. از سویی دیگر، تاریخ هر ملت بستر و مأمنی است برای تبلور و رشد قهرمان هایی حقیقی که در زمان خود نوستالژی قهرمانان اسطوره ای را تحقق می بخشند. حال اینکه رسانه ها، و صاحبان قدرت رسانه و فرماندهان اذهان عمومی تا چه میزان در تحقق این آرمان در ذهن و دل و جان یک ملت نقش دارند مسأله ای است که خود به تحلیلی جدا نیازمند است.

ادامه این مطلب از وبگاه #سینما_پرس را در این لینک ببینید.


فیلم «بارکد» را ببینیم یا نه؟

داستان «بارکد» درباره چیست؟

خلاصه قصه‌ای که از فیلم منتشر شده چیز زیادی به شما نمی‌گوید: «پشت هر آدمی داستانی هست و پشت هر داستانی یه آدم، بهتره قبل از هر قضاوتی یکم صبر داشته باشیم.» داستان اصلی اما داستان همان آدم است. داستان بهرام رادان که سراغ یک آدم سرمایه‌دار می‌رود و مجبور می‌شود برای استخدام در سیستم او برگردد به عقب و همه قصه زندگی‌اش را برای او تعریف کند. قصه زندگی با هم‌خانه‌ا‌ش (محسن کیایی) و اتفاق‌های عجیب و غریبی که از سر می‌گذرانند.

چرا باید فیلم «بارکد» را ببینیم؟ چرا نباید «بارکد» را ببینیم؟

-به سبک فیلم‌های قبلی کیایی، با فیلمی قصه‌گو طرف هستیم که البته مثل چند فیلم قبلی روایت‌های متقاطع و بازی‌های زمانی دارد اما این نوع روایت برای مخاطبان عام سینما کاملا قابل فهم و جذاب است.

-بامزه‌ترین اتفاق فیلم‌های کیایی هنوز بازی‌های شیرین برادرش است. محسن کیایی این بار هم بار طنز فیلم را به دوش می‌کشد و با دیالوگ‌ها و استعداد همیشگی‌اش شما را حسابی می‌خنداند.

-مثل دو فیلم قبلی کیایی باز هم با یک قصه سطحی طرف هستیم. قصه رییس شرکتی (رضا کیانیان) که قدرت و نفوذ دارد و با کارهایی کثیف بار خودش را بسته و حالا حامد (بهرام رادان) می‌خواهد دست او را رو کند.

ادامه این مطلب از وبگاه #چی را در این لینک ببینید.