مروری بر برترین فیلم های غیر انگلیسی زبان قرن 21

در این مقاله مهم‌ترین انتخاب‌های سایت معتبر پلی لیست را با هم مرور می‌کنیم. فهرست بهترین فیلم‌های غیرانگلیسی زبان قرن بیست‌ویکم با این تأکید که از هر کارگردان یک فیلم انتخاب شده است و فیلم مستند هم در این میان وجود ندارد. از فیلم عباس کیارستمی تا فیلم اودیارد که نخل طلای پارسال را دریافت کرده بود در این لیست مشاهده می‌شود. امید است معرفی کوتاه داستان و سبک فیلمساز کمکی به دوستداران هنر هفتم برای انتخاب و آشنایی با این فیلم‌های مهم و جذاب قرن اخیر در دنیای سینما باشد.

زندگی دیگران ٢٠٠٦ (The Lives Of Other )

در فیلم «توریست» فلوریان هنکل فون دونرسمارک (محصول ٢٠١٠) شاهد افراط و تفریط‌های گیج‌کننده‌تری هستیم، چون این فیلم سعی در تقلید و دنباله‌روی از اثر فوق‌العاده، متفکرانه و محتاطانه این کارگردان یعنی «زندگی دیگران»، برنده جایزه اسکار بهترین فیلم غیرانگلیسی زبان داشته است. داستان فیلم درباره یک مأمور اشتازی تنها (اورلیش موئه) است که مأموریتش استراق سمع و زیرنظر گرفتن رابطه بین یک نمایشنامه‌نویس معروف (سباستین کخ) و معشوقه بازیگرش (مارتینا گدک) است. فیلمی زیبا که با ظرافت بسیار ساخته شده؛ درواقع «زندگی دیگران» از یک‌طرف تصویر دلخراشی است از یک حکومت تمامیت‌خواه غیرانسانی و از طرف دیگر ادای احترامی است دلگرم‌کننده در برابر تمرد و شورش؛ هر چند کوچک.

مامان  ٢٠١٤(Mommy)

حضور خاویر دولان، کارگردان کانادایی در عرصه بین‌المللی سینما تفرقه‌انداز است- ملودرام‌های پر از تشویش و آلمودوار گونه او سنگین‌تر از آنی هستند که بتوان هضم‌شان کرد. اما «مامان» پرمایه‌ترین و قابل فهم‌ترین نسخه از تم‌های تکراری او است....

ادامه این مطلب از وبگاه #نقد_فارسی را در این لینک ببینید.


درگذشت داوود رشیدی- مروری بر زندگی و کارنامه هنر این بزرگ‌مرد سینمای ایران

خبر غافلگیرکننده امروز برای ما فوت ستاره بزرگ سینمای کشورمان -داوود رشیدی- بود.

پیش‌تر در یکی از شبکه‌های اجتماعی نوشته بودم وقتی آرام آرام در تمام کردن سال‌های سی سالگی هستید، یکی از چیزهای دردناک، جدایی ناگزیر ستاره‌های دوران کودکی و نوجوانی‌تان از شماست. تا وقتی که کودک بودیم، هیچ وقت تصور نمی‌کردیم که ستاره‌های زندگی‌مام از فوتبالیست‌ها گرفته تا هنرپیشه‌ها و هنرمندان، روزی ما را تنها بگذارند، آخر آنها را آنقدر آنها را مملو از طراات و تازگی و شوق برای زندگی می‌دیدم و آنقدر با مفهوم مرگ غریبه بودیم که این ناگزیر را درک نمی‌کردیم.

اما حالا بیشتر آن ستاره‌های دوست‌داشتنی زندگی ما بازنشسته، پیر و فرتوت شده‌اند، ماه‌ها منتظر می‌مانی که شاید کاری تازه از آنها ببینی، اما زمانه دیگر انرژی کار‌های تازه آنها را ربوده است و باید آرشیوها را جستجو کرد با زنده کردن خاطرات خوش گذشته، نیرویی تازه پیدا کرد.

پرستویی جای به حق اشاره کرده بود که انتظامی، کشاورز، نصیریان، مشایخی و رشیدی، پنج‌تن سینمای ایران هستند. نسلی از غبار سال‌های دور، برای مایی که هیچ تصوری از سال‌ها دهه‌ها ۴۰ و ۵۰ نداشتیم، به این می‌مانست که این ستاره‌ها از آسمان ظهور کرده و یک شبه هنرپیشه‌ شده‌اند. این نسل از تئاتر و از دامن تحصیلات آکادمیک و یا با با پله پله مشق کردن و مرارت، خود را چهره کردند. آن زمان که به سبک امروز هیچ کس به خاطر خوش‌چهرگی یا یکی دو کار موفق، شما را در صدر نمی‌نشاند.

ادامه این مطلب از وبگاه #یک_پزشک را در این لینک ببینید.


لوکیشن فیلم: پدر خوانده

درباره فیلم

فیلم پدر خوانده با ۶ میلیون دلار هزینه ساخته شد، اما در اکران عمومی‌اش در سال ‌۱۹۷۲ طی ۱۸‌ هفته بیش از ۱۰۱‌ میلیون دلار فروش کرد و نامزد دریافت ۱۱‌ جایزه اسکار شد و ۳ جایزه به دست آورد. ال رودی، تهیه‌کننده فیلم، در یادآوری خاطرات آن روزها می‌گوید:

پدرخوانده پردردسرترین فیلمی بود که می‌توانم به خاطر بیاورم و هیچ‌کس حتی از یک روز حضور در سر صحنه آن لذت نبرد.

کاپولا هم در موافقت این مسئله می‌گوید: تنش‌ها بدون توقف ادامه داشت و من هر روز منتظر اخراج بودم.

البته شاید این تنش‌ها و مشکلات از نویسنده رمان به فیلم و عوامل آن به ارث رسیده بود. ماریو پوزو، نویسنده کتاب، هم مشکلات فراوانی برای انتشار کتابش داشت و ۸ ناشر آن را بدون توجه به محتوایش رد کرده بودند، چون نمی‌خواستند از یک نویسنده میان‌رتبه با بدهی‌های فراوان و سابقه قماربازی کتابی چاپ کنند. آشنایی با یک دوست در نهایت مقدمات چاپ کتاب را فراهم کرد و برای ۶۷ هفته پرفروش‌ترین کتاب فهرست نیویورک تایمز بود....

ادامه این مطلب از وبگاه #کجارو را در این لینک ببینید.


صداهای مراکش

صداهای مراکش، سفرنامه ی الیاس کانتی (نویسنده) است از کشور مراکش. سفرنامه ای پر از روح و فرهنگ و زندگی مراکشی از نگاه نویسنده ی غربی. صداهای مراکش با این که نثر ساده ای داره اما پره از احساس های شاعرانه و عارفانه که خاص کشور مراکش هست.

اگر سفر کردن رو دوست دارین و مراکش جزو لیست کشورهاییه که حتما باید ببینید، این کتاب رو حتما حتما بخونید، نویسنده شما رو با خودش به سفر مراکش میبره : )

یه قسمت از کتاب:

در هنوز باز بود و بچه ها امیدوار و صبور، همچنان در خیابان ایستاده بودند. حس میکردند صاحب رستوران در طول خاطره گفتنش کاری با آن ها نخواهد داشت و من پیوسته با خود میگفتم چه خوب که زبان این مرد را نمیفهمند. اویی که چنین با تحقیر از این یچه ها یاد میکرد در چشم بر هم زدنی خود شایسته ی تحقیر شده بود....

ادامه این مطلب از وبگاه #رنگی_رنگی را در این لینک ببینید.


صادقیه در بیات اصفهان و دو کتاب تازه‌ی دیگر

صادقیه در بیات اصفهان کتاب عجیبی ست. شماره‌ی صفحه ندارد، چیدمان متن در آن به شکل معمول نیست و مقدمه‌ی آن هم یادداشتی ست با عنوان «طرز خواندن». این کتاب اثر کیوان طهماسبیان است و نشر گمان آن را در ۱۰۶ صفحه، به‌تازگی با قیمت ۱۲هزار و ۵۰۰ تومان منتشر کرده. بهترین معرفی برای این کتاب، احتمالاً، همین تصویر است و متن مقدمه‌ی آن که در ادامه (مطابق با رسم‌الخط کتاب) می‌خوانید.

طرز خواندن

متن روی بهرام صادقی، یعنی نه فقط بهرام صادقی‌ی در متن، که متن‌شده‌ی بهرام صادقی، لاجرم باید شکل خودش باشد: بی‌قرارِ فرّارِ سرگردانِ حاشیه‌ها، و تکه‌تکه، ذو به «مقصدهای نامعلوم»…

پس در بیات اصفهان نواخته شود که می‌گویند نغمه‌ای‌ست گاه شاد و گاه غمگین، برای قبل از طلوع، رنگش سبز، و عنصرش آتش…

پس صفحه‌ها ـ تو بگو سبز، سبزِ بیات که بوی نای ملالِ فروب‌های اصفهان بدهد ـ تقسیم و حاشیه‌دار می‌شوند، تا خطوطِ یکنواختِ موازی، خطوطِ ملالاورِ قانون، انبوه‌تر شوند…

پس به‌تر است خواننده کُند بخواند و سنگر و قمقمه‌های خالی‌ی بهرام صادقی مدام دمِ دست باشد، تا پریدن از متنی به متنِ دیگر عادت شود؛ و نیز عادت شود، بر سطحِ صفحه، از صدای درشت‌ترِ متن پریدن به صدای ریزترِ حاشیه‌ها، که مثل زمزمه‌ی یک خود با «خودِ» دیگرش غرقِ گفت‌وگوست ـ با متن: متنی که در پوست خود نگنجد و از خود مدام بزند بیرون، به حاشیه…

ادامه این مطلب از وبگاه #خوابگرد را در این لینک ببینید.