علی غفوری، عکاس پرتره جوان و متولد اصفهان است. او در سال ۱۳۹۰ تحقیق و بررسی فرهنگی پیرامون حجاب را آغاز نمود و نتیجه آن خلق سبکی جدید با پوششی انسانی و بین المللی در عکاسی مدرن شده است. علی غفوری در عکس های پرتره خود از نمادی فرهنگی و کهن الهام می گیرد. آثار او به زیبایی بازتاب کننده احساس سوژه هستند که گویی زمان در آن ها یخ زده است. علی این سبک از عکاسی پرتره را در قالب یک کتاب آموزشی PDF، با نام «عکاسی حجاب»، در آورده که در ادامه این مطلب از وبگاه #لنزک با آن بیشتر آشنا شده و می توانید آن را دانلود نمایید.
ادامه این مطلب را در این لینک ببینید.
دو سالی می شود که از اولین گفتگویم با او می گذرد. از اولین روزی که رو به رویم نشسته بود و جواب های یک کلمه ای اش به سئوالاتم عاصی ام کرده بود. آنقدر آدم توداری است که حتی وقتی می خواهی بدانی دیشب چه شامی خورده هم باید برای پرسیدنش کلی زمینه چینی کنی. بیشتر وقتش را با ورزش های مختلف پر می کند و غذا و لباس هایش برایش اهمیت ویژه ای دارد.
با تمام شهرت و محبوبیتش همیشه سعی می کند ادب و متانتش را حفظ کند و برای آدم هایی که در کوچه و خیابان برای عکس گرفتن با او سراغش می آیند وقت زیادی بگذارد. آمار دانلود موزیک هایش تقریبا در تمام سایت های دانلود و پخش میلیونی است . دو سال پیش از سوی دفتر موسیقی اعلام شد که می تواند آثارش را به ارشاد بفرستد تا بعد از بررسی های لازم و در صورت امکان برای کارهایش مجوز بگیرد. اما او تا امروز دست نگه داشته و به قول خودش سعی کرده خودش و کارهایش را زیر رادیکال ببرد تا بی گدار به آب نزند. مطالب پیش رو، حاصل گفتگو با آرمین زارعی در یک ظهر داغ تابستانی و در کافه رستورانی نزدیک به محل زندگی اش است.
ادامه این مطلب از وبگاه #موسیقی_ایرانیان را در این لینک ببینید.
در اواخر دههی ۱۹۷۰ و اوایل ۱۹۸۰ گرایشی در فیلمسازی آمریکایی پدید آمد که در آن از سبک و فضای فیلمهای نوآر تقلید میشد تا جنبههای نامطلوب و تلخ جامعه به نمایش در آورده شود. (اصطلاح «فیلم نوآر» هم به مجموعهای فیلمهای سیاه و سفید اختصاص دارد که فضاهایی تاریک و داستانهایی بدبینانه را به تصویر میکشیدند و بیشتر در دههی ۱۹۴۰ رواج داشتند.) فیلمهای نوآر و دستهای از فیلمهای نئونوآر (از قبیل «هفت» و «باشگاه مشتزنی» به کارگردانی فینچر) داستانی پر پیچ و خم داشتند و گاه پر از نقاط عطف شگفتانگیز بودند. اما در سالهای اخیر از آن داستانهای پر پیچ و خم خبری نیست و فیلمهای نئونوآر گرایش به سادگی پیدا کردهاند. هرچند جهانبینی سیاه این فیلمها همچنان حفظ شده است.
فیلم «شبگرد» یکی از فیلمهای دستهی اخیر است. داستانی ساده و سرراست دارد و حرفش را مستقیم میزند. البته نه به شکلی زننده که نشود قبولش کرد، بلکه چنان صریح و بیپرده که راه فراری باقی نمیگذارد.
ادامه این مطلب از وبگاه #چی را در این لینک ببینید.
کتابی که امروز میخوایم براتون معرفی کنیم، نمایشنامهای هست که تنسی ویلیامز اون رو نوشته و داستان یک خانواده سه نفره رو روایت میکنه. بیشتر داستان در مورد لورا، دختر خانواده و مسائلی که در زندگیش داره هست. این نمایشنامه از آثار مشهور ادبی جهانه و “اینجا بدون من” ، فیلمی که بهرام توکلی در سال ۱۳۸۹ اون رو ساخت، هم اقتباسی از این نمایشنامهی بی نظیره.
ادامه این مطلب از وبگاه #رنگی_رنگی را در این لینک ببینید.